کمتر از32 ساعت مونده تا بغل کردن پسر تپلیممم
سلام به گل پسر مامانی
دیروز دوشنبه سونو رفتیم ، ماشالا 1000 ماشالا دیگه خوب بزرگ شدی و داری آماده میشی بپری بغل مامانیدیگه دکتر که دستگاه سونوشو رو شکمم میکشید دردت میگرفت و تا 3ساعت بعد همش خودتو اینور و اونور قلمبه میکردیماشالاتپلیم شدیااااا 3700 وزنت بود جیگرتو بخورممم من
در مورد موقعیتتم از دکتر پرسیدم گفت با پاست، گفتم اینو میدونم . میخوام بدونم سرش زیره دنده راستمه ؟ گفت چه فرقی داره؟ گفتم میخوام بدونممممم! دکترم گفت بله خانوم
هههههه دیدی درست تشخیص دادم
بعدش سونو رو بردم پیش دکتر عجمی و منشیش نشونش داد و گفت دکتر گفته واستین تاریخ رو مشخص کنیممممممممنم پریدم وسط و گفتم نههه باشه فردا میایم الان آمادگیشو ندارم و خلاصه از مطبش در رفتیممممم
اماااااا امروز نوبت داشتیم دوباره و رفتیم ، بعد چک کردن صدایه قلب ک.شولو و مهربونت و گرفتن فشارم دکتر گفت خب خانوم چیکار میکنی کی میری بیمارستان؟
گفتم 5شنبه، حالا بابایی گیر داده نه 4شنبهههه خوبههههه هی میگم بابا دوست ندارم بچم 29 ام دنیا بیاد میخام 30 ام دنیا بیاد، باباییم میگه این چرت و پرتا رو ول کن
خلاصه دکتر گفت شب قبلش برو پرونده تشکیل بده و صبحشم اول وقت برو بیمارستان تا بیام و عملت کنم و پسمله نازو تپلیو بدم بغل مامانیش
البته بماند که کلی گریه کردم بعد اینکه از مطب اومدم بیرون ولی خب اینو بدون عزیزم ، پسرکم خیلی دوست دارمممممم
وقتی اومدم خونه خیلی ورجه وورجه میکردی عذاب وجدان گرفتم، ببخش مامانی رو، البته یه تیکه کوچولو فیلم گرفتم برات که حالمو درک کنی عزیزم
خلاصه چیزی نمونده تا لحظه بوییدنت، وای دارم مامان میشممممممممممم
قول بده صحیح و سالم بیای بغلم عشق زندگیم، مرد کوچولوم
مامانی عاشقتهههههههه فرشته کوچولوووووو