38هفته و 3روز
سلام عزیز دل مامان
دیگه شمارش معکوس شروع شده برا بغل کردن نینی خوشکل
الان ساعت سه و نیم صبحه، من و بابایی نخوابیدیم هنوز . بابایی داره اخبار انتخابات رو دنبال میکنه منم دارم دنبال اسم برات میگردم عشقم
انتخاب اسم خیلی سختهههههههههه، نمیدونم میترسم چه اسمی دوست داری عزیزم؟
از همون اول برات اسم انتخاب کردما ولی الان دو دل شدم، میخوام یه انتخاب خوب داشته باشم باسه پسر گلم
دیگه آخرین شنبه ایه که تو دله مامانی هستیااااا، قربونت برم دیشب داشتی تکون میخوردی کلی ازت فیلم گرفتم عزیزم که بعدا ببینیم با هم و برات خاطرات کوچولوییت بازسازی بشه ، البته نمیدونم این دوران یادت می مونه یا نه؟!!!
امروز عصر مادرجون اومد خونمون، طفلی پاش خیلی درد میکنه باز از طرفی هم دلش طاقت نمیاره منو تنها بزاره ،خلاصه که مامانم خیلی دوست دارم ایشالا همیشه سایه ات رو سرمون باشه و پا هاتم زوده زود خوب بشهنینی خوشمله تو هم باید قدر مادرجون رو بدونیا
خب خوشکلم من برم بخوابم که دستام بد جور ورم کرده