اولین دیدار نینی خوشمله تو سال جدید و به صورت سه بعدی
سلام به نینی خوشمله خودم
عزیزممممم امروز منو بابایی نوبت سونو داشتیم ساعت 11 صبح.اینبار به موقع رفتیم تو مطب دکترم به جز ما یه مامان بابایه دیگه هم بودن، وای همینکه رفتیم تو اتاق ضربان قلبم زد بالا ،بدنم یخ شده بود همش میترسیدم یه چیزی بهم بگه آقایه دکتر
البته بگم قبل اینکه از خونه راه بیفتیم یه بستنی مگنومم خوردیم تازشم کلی دل بابایی رو سوزوندیم و بهش بستنی ندادیم بهش میگفتم منم مجبورم بخورم تا نینی تکون بخوره خلاصههههههه
رفتیم تو اتاق آقایه دکتر اولین لحظه که عکستون دیده شد دستتو داشتی میخوردی نانازم
دکتر خیلی صحبت نمیکرد منو بابایی هم ساکت بودیم که کارشو خوب انجام بده تا اینکه ازش پرسیدم اعضایه داخلیم میشه چک کرد ؟ آقایه دکتر گفت بله کبد کلیه و قلب و یه سری چیزا رو چک میکنیم
بعد قلبتو نشون داد بهمون بطن چپ و راست ، دهلیزا ، ضربان قلبتم معلوم بود146 تا میزد ای قربون قلب کوچولوت بشم فرشته من
بعدم شروع کرد به سونو سه بعدی اینقده ناز بودی که نگو و نپرس
انگشت پاتم تکون دادی تازه
خدا رو شکر صحیح و سالم بودی و دکتز سی دی سونو رو هم بهمون داد
بعدش با هم رفتیم پیش بابابزرگ که مژده سالم بودنتو بهش بدیم ، آخه بابابزرگ خیلی منو دوست داشت و اگه تو رو میدید حتی نمیزاشت زو زمین راه بری ولی خب اینم قسمته ما بود دیگهههه
خلاصه کلی سی دیتو نیگاه کردم اومدم خونه، بابایی میگه شبیه تو شده ولی انگشتا پاش شبیه منه
فرشته من محکم بغلم کن که طاقت دوریتو ندارم عزیزم
منو بابایی منتظرتیم